چرا شبیه چیزی میشیم که ازش بدمون میاد(مشاوره تلفنی09226380616)
چرا شبیه چیزی میشیم که ازش بدمون میاد ...
شاید بارها این رو شنیده باشید که کسی بگه : این اخلاق مزخرف رو از مامانم گرفتم ... یا عین بابام عصبانی میشم و یا مثل فلانی فقط از همه چیز ایراد می گیرم ، میخوام مثل اون نباشم ولی نمی تونم .. چرا با وجود اینکه انقدر می دونیم یک خصوصیتی بد و بارها خودمون ازش زجر کشیدیم ولی باز نمی تونیم جلوش رو بگیریم !! بعضی وقتها آدم برای اینکه شرایطی رو تحمل کنه باهاش وفق پیدا می کنه،(خواهی نشوی رسوا ..) یعنی همرنگ اون شرایط میشه تا کمتر آسیب ببینه .. مثل بعضی از جانورها که با تغییر رنگ خودشون و همرنگ شدن با محیط بیرونی از جونشون محافظت می کنند.. ما هم جاهایی که ازمون زیاد ایراد گرفتن، سرمون داد زدن، امرو نهی، تنبیهمون کردن، تحقیرمون کردن ، مسخره کردند و .... خلاصه کارهایی کردند دردمون می آورد و معمولا هم این درد از طرف عزیزترین هامون بود، تصمیم گرفتیم با شبیه اونا شدن، هم از خودمون و هم از اونا در برابر خشممون دفاع کنیم، خب قاعدتا وقتی من خودم هم بدعنق و بداخلاق بشم، مادر بدعنق و بداخلاق رو بهتر می تونم درک کنم و بهتر می تونم با بدعنقی و بدرفتاری هاش کنار بیام، دیگه انقدر ها هم برام وحشتناک نیست!! وقتی پای من چلاق باشه ، درد یک چلاق دیگه رو خیلی خوب می فهمم!! و اینطوری شد که این رفتارها جز شخصیت وجودی ما شد، افرادی که بقیه آدمها رو زجر میدن، قربانی زجر دیگری بودند، افرادی که دیگران مسخره می کنند، دایما مورد تمسخر واقع شدند، آدمهایی که دایما ایراد می گیرند، قبلا پدرشون با ایرادها دراومده.. متجاوزین جنسی، قبلا قربانی تجاوز بودن و ... مثالهایی زیادی می تونید اطراف خودتون پیدا کنید .. گاهی اوقات فقط با بازنگری به گره های شخصیتمون بد نیست گذری به بلاهایی که سرمون اومده بزنیم و بدونیم که می تونیم یک سری چیزها که واقعا به خودمون تعلق ندارند و از شخصیتمون جدا کنیم .
روانشناس مصطفی آفریدون
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0616-638-0922 فرزاد سلحشور