ناتوانی در یادگیری(مشاوره تلفنی09226380616)
ناتوانی در یادگیری، اختلالهایی هستند که بر توانایی فرد در فهمیدن و یا استفاده از زبانِ گفتاری و نوشتاری، انجام محاسباتِ ریاضی، تطبیق حرکات و همچنین بر قدرتِ تمرکز تأثیر منفی میگذارند. اختلال در یادگیریِ کودکان از سنینِ پایین اتفاق میافتد، با این وجود، این اختلالها تا زمانی که کودک به سنِ مناسب برای مدرسه رفتن نرسد، تشخیص داده نمیشوند. مطالعات در آمریکا نشان میدهد که بین 8 تا 10 درصد از افراد زیرِ 18 سال دچارِ نوعی از این اختلالها هستند.
ناتوانی در یادگیری بر تواناییِ فرد در تفسیرِ آنچه میبیند یا میشنود و یا در مرتبط کردن اطلاعاتِ مختلف از قسمتهایِ مختلفِ مغز را تحت تأثیر قرار میدهد. این محدودیتها خود را به صورتِ مشکلاتِ گفتاری و نوشتاری، عدم هماهنگی، قوه خودداری (قدرت کنترل فرد بر خودش) و نیز عدمِ توجه، نشان میدهند. این مشکلات تا زمانی که فرد به مدرسه میرود همچنان در وی باقی خواهند ماند و در مدرسه ممکن است باعث عدم یادگیریِ خواندن و نوشتن و یا ناتوانی در انجام محاسبات ریاضی شود. گفتنی است که، ناتوانی در یادگیری، نشان دهندۀ بهرۀِ هوشی نیست و نمیتوان از آن نتیجه ای در مورد هوشِ افراد بدست آورد.
عدم یادگیری میتواند یک حالت مزمن و همیشگی داشته باشد که در بعضی موارد تأثیرِ نامطلوبی در بسیاری از جنبه هایِ زندگیِ فرد میتواند داشته باشد. تحصیلات، شغل، انجامِ امورِ عادی روزانه و موقعیت خانوادگی و همچنین روابط با دیگران، همه میتوانند تحت تأثیر منفیِ مشکلات در یادگیری قرار گیرند.
با این حال هر مشکلی در یادگیری را نمیتوان مربوط به اختلالهای یادگیری دانست. خیلی از کودکان در بعضی از مهارتها آهسته تر رشد میکنند و این امری طبیعی بشمار میرود. از آنجا که کودکان به صورت طبیعی در میزان پیشرفت در مهارتهای خود با هم متفاوتند، لذا ممکن است چیزی که در نگاهِ اول عدمِ یادگیری به نظر میرسد، تنها یک بلوغ دیررس باشد.
ناتوانی در یادگیری برای آنکه تشخیص داده شود، وضعیت و شرحِ حال کودک میبایست ملاکهای خاصی داشته باشد.
Dyslexia (خوانِش پریشی) :
Dyslexia یکی از انواع ناتوانی در یادگیری است که مربوط به مهارتهای کلامی و خواندنی میشود. یک کودک با این ناتوانی ممکن است در درکِ کلمهها و یا گروهی از کلمات، جملات و پاراگرافها با مشکل مواجه شود. در مراحل اولیه کودک ممکن است کلمهها و متنهایی را که میخواهد بنویسد یا بخواند به صورت معکوس نوشته یا وارونه بخواند. اما این موضوع در مواقعی که کودک تازه شروع به یادگیری کرده، امری عادی ست. که با مرورِ زمان برطرف میشود. این در حالی ست که یک دانش آموزِ نوجوان با اختلالِ Dyslexia ممکن است نتواند بر این مشکلات در خواندن و نوشتن فائق آید. برای مثال افرادی با این ناتوانی ممکن است b را همچون d بدانند. و یا آنکه بجای کلمه "NO" به معنی خیر، بنویسند "ON". کودک ممکن است 6 را وارونه بنویسد مانند 9. چنین چیزی مشکل در بینایی محسوب نمیشود بلکه مشکلی است مربوط به مغز که چگونه چیزهایی را که میبیند تفسیر میکند.
Dysgraphia (نوشتار پریشی) :
Dysgraphia عبارتی است که برای مشکلات نوشتاری بکار میرود. یک کودک نه چندان کم سن و سال و دچار این اختلال، ممکن است شکل صحیح نوشتاری را رعایت نکند و به سختی قادر به فاصله گذاری صحیح میان کلمات و حروف باشد. مرتب و تمیز نوشتن برای این افراد امری زمان گیر و مستلزم کوشش زیادی است. هرچند این افراد تلاش زیادی برای تمیز نوشتن میکنند اما باز هم به سختی میتوان دست خط آنها را خواند! دانشآموزهایی با ناتوانی یادگیری از نوعِ Dysgraphia معمولاً نمیتوانند برگه امتحانیِ خود را به موقع تحویل دهند و یا تکالیفِ نوشتاری خود را دیر و ناقص انجام میدهند.
Dyscalculi (محاسبه پریشی) :
Dyscalculia عبارتی است که برای مشکلات مربوط به ریاضیات و مسائل آن بکار میرود. یک کودک ممکن است در درسهای تاریخ و زبان عملکردِ مناسبی داشته باشد اما در جمع و تفریق، ضرب و تقسیم و عموماً در محاسبات ضعف نشان دهد. البته این موضوع را نباید فراموش کرد که ریاضیات برای بسیاری از دانش آموزان دشوار است اما کودکانی که دچار Dyscalculia هستند بسیار بیش از همسنهای خود با ریاضی مشکل خواهند داشت. کودکان با این ناتوانی در یادگیری، در حل مسائل پایه ای ریاضیات ناموفق هستند. درحالیکه دیگران همان مسائل را بدون مشکل حل میکنند.
اختلال پردازش اطلاعات:
اینها اختلالهای هستند مربوط به توانایی فرد در استفاده از اطلاعاتی که وی به واسطه حواسِ خود دریافت میکند (حس بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه). این مشکلات مربوط به ناتوانی در شنیدن یا دیدن و یا دیگر حواس نمیباشند بلکه مربوط به عملکرد مغز در تشخیص، پاسخ گویی، بازیابی و ذخیره اطلاعات است.
نا تواناییهای کلامی یا زبانی (ناتوانی مربوط به زبان)، مشکلاتی هستند که مانع انجام ارتباط به طور صحیح و متناسب با سن کودک میشوند. این مشکلات عبارتند از مشکل در سخن گفتن، مشکل در گوش دادن، مشکل در خواندن، مشکل در تلفظ و مشکل در نوشتن.
علائم:
معیارها و مشخصه های لازم برای تشخیص انواع ناتوانی در یادگیری در یک کتاب مرجع به نام «راهنمای آماری و تشخیصی اختلالهای مغزی (DSM)» ذکر شده است.
اختلالهای یادگیری:
دانش آموزان با اختلال در یادگیریِ مهارتهای تحصیلی، معمولاً دیرتر از همکلاسیهای خود در خواندن، نوشتن و یا در مهارتهای محاسباتی پیشرفت میکنند. تشخیصها در این طبقه بندی (منظور تشخیصهایی است که در ردهی اختلالهای یادگیری داده میشوند) شامل موارد زیر میباشند:
· اختلال خوانشی
· اختلال نوشتاری (املا، دستور زبان، دستخط، نقطه و نشانه گذاری، کاربرد کلمات و غیره)
· اختلال محاسباتی
· اختلالهای یادگیری که معیارها و ملاکهای فوق را نداشتند اما در همین طبقه بندی (اختلالهای یادگیری) قرار میگیرند.
اختلال در خواندن که به عنوان Dyslexia نیز شناخته میشود، یک اختلال کاملاً شایع میباشد. به گونه ایی که بین 2 تا 8 درصد کودکان دبستانی دچار آن هستند.
ویژگی برجسته خوانش پریشی، توانایی و قابلیت خواندن (صحیح خوانی، تند خوانی، قابل فهم خوانی) زیر سطح انتظار رفته با توجه به رده سنی فرد، میزان هوش وی و تحصیلات اوست. اختلال در خواندن به طور محسوسی در پیشرفت تحصیلی فرد اثر منفی میگذارد؛ و میتواند آن دسته از فعالیتهای روزانه ایی که به خواندن نیازمندند را تحت شعاع قرار دهد. در صورت وجود نقص و خطا در یکی (یا بیشتر) از حواس فرد، مشکلات او در خواندن بیش از پیش خواهد بود. افرادی که دچار اختلال در خواندن هستند، هنگامیکه متنی را با صدای بلند میخوانند، در صدایشان به صورت ناخواسته تغییر ایجاد میشود، جابهجا میخوانند و یا از روی کلمات میگذرند و آنها را حذف میکنند. صرف نظر از اینکه این افراد با صدای بلند و یا آهسته بخوانند، در هر دو حالت هنگام قرائت ملال آور و خسته کننده هستند و در فهم و درک متن پر اشتباه نشان میدهند.
در اختلال نوشتاری یا نوشتار پریشی (Dysgraphia)، مهارتهای نوشتاری فرد که به واسطه آزمونهای استاندارد و یا ارزیابیهای عملی اندازه گیری میشوند، پایینتر از سطحی است که انتظار میرفت فرد با توجه به سن، بهره هوشی و میزان تحصیلاتی که از خود نشان داده، قرار میگیرند. این موضوع به گونه ای واضح بر تحصیل و انجام کارهای روزمره که نیازمند نگارش هستند را تحت تأثیر منفی قرار میدهد. این اختلال چنانچه با نقض یا کاستی در یکی (یا بیشتر) از حواس فرد همراه شود، مشکلاتی به مراتب بیشتر از خود نشان میدهد. عموماً ترکیبی از آشفتگیها در مهارتهای فرد در تکمیل آزمونهای نوشتاری وجود دارد. مشکلاتی همچون ضعف در دستور زبان، املا و نقطه گذاری، ضعف در شکل دهی و پیکر بندی پاراگرافها و دستخط ناخوانا که این افراد با آن مواجه هستند.
مشخصه و ویژگی بارزِ اختلال محاسبه پریشی (Dyscalculia)، ضعف در ریاضیات میباشد. در این اختلال، میزان توانای فرد در ریاضیات که به واسطه آزمونهای استاندارد محاسباتی و یا استدلالی اندازه گیری میشود، پایینتر از سطحی است که با توجه به سن، بهره هوشی و تحصیلاتِ فرد، از او انتظار میرفت. این اختلال به گونه ای مشخص بر تحصیل و انجام آن دسته از فعالیتهایی که به محاسبات نیازمند هستند، اثر منفی خواهد گذاشت. مهارتهای مختلفی ممکن است از این اختلال آسیب ببینند. از جمله این مهارتها، مهارتهای زبان شناختی است که مربوط به فهم و تشخیص ضوابط ریاضیاتی، عملکردها و استدلالها و تشخیص و بکار گیری نمادهای ریاضی میشود. مهارتهای ادراکی (تشخیص یا خواندن نمادهای عددی و علامتهای محاسباتی و یا دسته بندی اجزاء درونِ گروهها)، مهارتهای توجهی (تکرار و بازنویسی اعداد و شکلها به طور صحیح، به خاطر داشتنِ اعدادِ انتقال یافته – منظور از اعداد انتقال یافته، اعدادی هستند که هنگام جمع و تفریق و ضرب و تقسیم از یکان به دهگان یا از دهگان به صدگان و حالتهای دیگر از این دست، انتقال پیدا میکنند. برای مثال اگر 15 و 16 را بخواهیم با هم جمع کنیم، حاصلِ جمعِ یکانِ آنها برابر با 11 خواهد بود بنابراین 10 تایِ آن با دهگان 15 و 16 جمع خواهد شد که 30 میشود. به این 10 تایی که از حاصلِ جمع یکان به دهگان منتقل شده است عدد انتقال یافته میگوییم – و توجه به نشانهها و علامتهای تابعی) و مهارتهای ریاضی (به ترتیب پیروی کردن از مراحل ریاضی، شماره گذاری و جمع کردن چیزها و یادگیری جدول ضرب) از جمله مهارتهایی هستند که میتوانند تحت تأثیر Dyscalculia قرار بگیرند.
برای آن دسته از اشخاصی که با هیچ یک از مشخصه هایِ اختلال در یادگیری که پیشتر به آنها اشاره شد، روبرو نیستند، یک دسته بندی متفاوت وجود دارد که ویژگیِ خاصی برایِ آن تعیین نشده است. در این دسته از اختلالهای یادگیری، ممکن است فرد در هر سه ناحیۀ خواندن، نوشتن و حساب کردن با مشکل مواجه شود. که اینها با همدیگر، به طور مشخصی مانع پیشرفتِ تحصیلی میشوند، حتی اگر کاراییِ سنجیده شده در هر مهارت، چندان هم زیرِ سطحِ موردِ انتظار با توجه به رده سنی فرد، بهره هوشی و میزان تحصیلاتِ وی نباشد، باز هم وجود مشکلات به صورت تواماٌ در خواندن، نوشتن و محاسبه کردن مانعی بزرگی بر سر راه تحصیل فرد خواهد بود.
علتها و دلایل:
متخصصهای بهداشت روانی تاکید میکنند از آنجایی که کسی دلایلِ وجودِ اختلالهای یادگیری را نمیداند، لذا بازگشت به گذشته و تلاش برای یافتنِ علتها – در گذشته – امری بی نتیجه خواهد بود. احتمالهای بی شماری وجود دارند که میتوانند علت باشند اما آنچه که مهم است خانوادهها انجام دهند، حرکت روبه جلو و به سوی بهبودی است.
درحالیکه در گذشته تصور میشد، اختلالهای یادگیری تنها به دلیلِ یک مشکلِ عصبیِ خاص بروز میکنند، اما همینک محققان بر این باورند که علتها مختلف و پیچیده تر از آنچه تصور میشد، هستند. شواهد جدید نشان میدهند که بیشترِ اختلالهایِ یادگیری از یک نقطه خاص و منفرد در مغز نشات نمیگیرند، بلکه بر اثرِ وجودِ مشکلاتی در رساندن و انتقالِ اطلاعات از نواحیِ مختلف مغز به دیگر نقاطِ مغز است که این اختلالها را شکل میدهند.
یک تئوریِ برجسته در مورد اختلالهای یادگیری اینست که این اختلالها به دلیلِ اختلالهای جزئی در ساختار فیزیکی مغز و همچنین عملکرد مغز، بروز میکنند که اینها میتوانند پیش از تولد شروع شوند. احتمالاتِ دیگر نیز شامل موارد زیر میباشند:
· زمینه ژنتیکی
· سوء مصرفِ تنباکو، الکل و مواد، قبل از حاملگی، در حاملگی و بعد از حاملگی
· وجودِ مشکلات خاص دوره بارداری و پس از زایمان مانند کمبود وزن نوزاد، زودرسی و دیگر صدمات ناشی از وضع حمل
· سموم محیطی مانند سرب و مسمومیت با آن
· عفونت سیستم مرکزی اعصاب
· ضربه های شدید به سر
درمان:
توجه : روند درمان و تشخیص که در این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد، ممکن است با روند درمان در ایران مطابق نباشد.
شناسایی ناتوانیهای یادگیری
ارزیابی و سنجش برای تعیین اینکه آیا کودک دچار ناتوانی هست یا خیر و آیا نیازمند خدمات و آموزش ویژه است یا نه، اولین قدم موثر در پیشرفت برنامه آموزشی به شمار میرود. قبل از اینکه برای کودک با ناتوانی در یادگیری، هرگونه آموزش ویژه و خدمات مربوط به آن مقرر شود، کودک میبایست یک ارزیابی کامل و مخصوص به خود را بگذراند. علاوه بر این کودک باید حداقل هر سه سال یکبار دوباره مورد ارزیابی قرار گیرد. ارزیابی شامل جمع آوری اطلاعات در تمام مواردی که گمان میشود کودک در آنها دچار ضعف است، و از منابع متنوع و مختلف مانند جمع آوری اطلاعات از والدین، میباشد. همچنین ارزیابی ممکن است شامل بررسی عوامل رفتاری، شناختی، فیزیکی و رشدی نیز باشد.
طبق اساسنامه سال 2004 مربوط به افراد با ناتوانی در پیشرفت تحصیلی، قانون گذار تغییرات عمده ای در نحوه تشخیص اینکه چه کسانی با ناتوانیهای یادگیری واجد شرایط ویژه خدمات آموزشی هستند، ایجاد کرد. این اساسنامه اجازه میدهد تا افراد بتوانند به طور اختیاری نسبت به تعیین اینکه آیا دچار ناتوانی در تحصیل و نیازمند خدمات آموزشی ویژه هستند یا خیر، از روش RTI استفاده کنند (RTIیک متد مداخله تحصیلی است که به طور اصولی به کودکانی که دچار مشکلات فراگیری هستند کمک و رسیدگی میکند. باور بر این است که کودکانی که به این سیستم پاسخگویی مناسب نداشته باشند، دچار اختلال در یادگیری بوده و به سرویسهای ویژه آموزشی نیازمند هستند). مدارک و شواهدی وجود دارند که نشان میدهند، نمیتوان با استفاده از مدل تفاوت بهره هوشی تمام دانش آموزانی را که در یادگیری مشکل دارند، شناسایی کرد؛ لذا بسیاری از مدارس روش RTI را که مناسبتر به نظر میرسد پیاده میکنند.
RTI یک روش مداخله تحصیلی دارای درجه بندی و یا چند سطحی بوده که معمولترین حالت آن مدل سه سطحی است. در سطح اول برای همه دانش آموزان دستورالعمل آموزشی با کیفیت بالا تدارک داده میشود. در سطح دوم آموزش با همان کیفیت در سطح اول صورت میپذیرد اما با وضوح و شدت بیشتر برای آن دسته از کسانی که چندان پیشرفت خوبی نداشتند. در سطح سوم دانش آموزان کاملاً ارزیابی خواهند شد و برای آنها برنامه آموزشی منفرد - Individualized Education Program (IEP). - تهیه میشود.
رایجترین درمانی که برای ناتوانی در یادگیری بکار میرود، همان آموزشهای ویژه است. مربیانِ آموزش دیده ممکن است علاوه بر آزمونهای معمول، آزمونهای دیگری برای تشخیص میزان هوش و ظرفیتهای علمی کودک ترتیب دهند. رویکرد کلی این است که پس از پایان هر سنجش، به کودک در نقطه ضعفهایش کمک شود و تواناییهای او را تقویت کرد. دیگر متخصصهای درمان نیز مانند متخصص درمان زبان و گفتار، ممکن است به پروسه درمان اضافه شود. همچنین تعدادی از داروها با افزایش سطح تمرکز و هوشیاری میتوانند در یادگیری بهتر موثر باشند. از روانشناسی نیز میتوان برای درمان استفاده کرد.
ناتوانیهای یادگیری میتوانند یک حالت مادامالعمر داشته باشند. در بعضی از مردم چندین نوع از این ناتوانیها ممکن است توأم با یکدیگر وجود داشته باشد و در بعضی دیگر از افراد تنها یک نوع از آن دیده شود که شاید تأثیر منفی چندانی نیز بر زندگی نداشته باشد.
خوانش پریشی (Dyslexia) :
تشخیص به موقع Dyslexia عامل کلیدی در تعیین میزان تأثیرات نامطلوبی است که این ناتوانی در پیشرفت فرد بجای میگذارد. متأسفانه بزرگسالانی که این مشکل در آنها تشخیص داده نشده، عملکردشان در کارها، پایینتر از حد توانایی فکری و هوشیشان است. در صورتی که با کمک یک معلم خصوصی یا متخصصهای دیگر، تقریباً تمام افراد دچار Dyslexia میتوانند به خوانندگان و نویسندگان خوبی بدل شوند.
خواندن و نوشتن از مهارتهای بنیادی برای زندگی هستند. با این وجود تقویت دیگر جنبه های آموزشی نیز دارای اهمیت میباشند. افراد دچار Dyslexia مانند دیگر مردم از انجام فعالیتهایی که در آنها مهارت دارند لذت میبرند. فعالیتهایی مانند طراحی، معماری و هنر ممکن است مهارتهای زبانی را تقویت نکنند اما با این حال میتوانند برای این افراد جذاب و مفید باشند.
محاسبه پریشی (Dyscalculia) :
کمک کردن به یک دانش آموز برای اینکه بتواند نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد، اولین قدم رو به جلو است. والدین و مربیان میتوانند با کمک همدیگر روشهایی را ترتیب دهند که منجر به یادگیری بهتر ریاضیات شود. در خانه، دانش آموز به کمک معلم خصوصی میتواند تمرکز بیشتری در مشکلات داشته باشد. به ویژه فشاری که تدریس سریع موضوعات مختلف در مدرسه به دانش آموز وارد میکند را میتوان با کمک معلم خصوصی جبران کرد. تکرار پی در پی و تمرینهای مخصوص میتوانند یادگیری را آسان کنند. راه حلهایی دیگری که میتوانند مفید باشند شامل:
· استفاده از کاغذ شطرنجی برای دانش آموزانی که در شکل دادن افکار و ایده های خود روی کاغذ سفید مشکل دارند
· استفاده از راه های گوناگون برای درک بهتر حقایق ریاضی؛ مثلاً تنها به جای حفظ کردن جدول ضرب، توضیح داده شود از آنجا که 16=2×8، اگر 16 دو برابر شود آنگاه 4×8 باید مساوی با 32 باشد
· تمرین برآورد و تخمین زدن به عنوان راهی برای شروع حل کردن مسائل ریاضی
· نشان دادن مهارتهای جدید، در آغاز با مثالهای محسوس و قابل فهم و به تدریج حرکت به سمت مثالهایی که بیشتر انتزاعی هستند
· برای مشکلات زبانی، توضیح شفاف و روشنِ مسائل و افکار، و همچنین تشویق دانش آموز به سؤال کردن
· آماده کردن محیط بطوریکه کمترین حواس پرتی را داشته باشد.
نوشتار پریشی (Dysgraphia) :
راه های بسیاری وجود دارد که میتوانند به افراد دچار Dysgraphia کمک کنند تا موفق باشند. عموماً استراتژیهای مختلف در سه دسته قرار میگیرند:
1- تطابق: در این روش یک چیز خاص با توجه به شرایط، به نحوه های مختلف آموزش داده میشود اما نتیجه یکسان است. برای مثال در یک مدرسه برای یک کودک که دچار ضعف در بینایی است، از نوشته های بزرگ شده برای تدریس استفاده میشود. مثالهای دیگری نیز میتوان ذکر کرد مثلاً تایپ کردن تمرینها به جای نوشتن با دست و یا استفاده از کتابهای صوتی بجای خواندن کتاب
2- تغییر و تعدیل: در این روش، موضوع به گونه ای تغییر میکند که آسانتر شود. برای مثال در یک مدرسه ممکن است مشکل دانش آموزی که در خواندن مشکل دارد، به واسطه تغییر کتاب او با یک کتاب ساده تر و کوتاه تر، مشکلش تعدیل شود. در همین راستا ممکن است تکالیفی که به دانش آموز داده میشود کمتر از دیگران باشد
3- اصلاح: میسر کردن آموزش و دستورالعملهای لازم برای بهبود دستخط و مهارتهای نوشتاری
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0616-638-0922 فرزاد سلحشور