ریشه های همسرکشی در گفت وگو با کارشناسان (مشاوره تلفنی09226380616)
ریشه های همسرکشی در گفت وگو با کارشناسان
عشق هایی که می میرند
طبق آمار اعلام شده از سوی رییس پلیس آگاهی پایتخت 23 درصد از قتلهای 7 ماهه نخست امسال، خانوادگی بوده است و در این میان همسرکشی در صدر قرار دارد اما چه شده که زوجهای عاشق دیروز، امروز عصیانزده و پر از نفرت عشق را به دست فراموشی میسپارند و نقشه قتل شریک زندگیشان را میکشند، هنوز دل نبسته، زهر کینه را تجربه میکنند تا شاید، زندگی را دگرگونه ببینند؟!...
نتایج یک تحقیق نشان میدهد فشارهای روحی و احساسات منفی در زنان و ارتباط با بزهکاران، از عوامل اصلی وقوع پدیده همسرکشی است. نتایج این تحقیق که آن را دکتر جعفر سخاوت، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و علی افشاری، کارشناس ارشد جامعهشناسی انجام دادهاند، نشان میدهد نداشتن حامی در زندگی و وجود محرکهای منفی، از ویژگیهای زنان قاتل است. جامعه آماری این تحقیق در زندان اوین بوده و با روش نمونهگیری تصادفی، 10 نفر از قاتلانی که شوهر خود را به قتل رسانده بودند، مورد تحقیق قرارگرفتند. از 10 زنی که مرتکب قتل شده بودند، 3 نفر مشارکت در قتل داشتند و 7 نفر دیگر خودشان مرتکب قتل همسرشان شده بودند. تحقیقات نشان میدهد عوامل فردی و مشکلات ناشی از شرایط اجتماعی، خانوادگی و عوامل ساختاری جامعه در بروز این مساله نقش دارند.
چرا و به چه علت؟
دکتر سعید مدنی، جامعهشناس، در مورد همسرکشی به خبرنگار ما میگوید: «ضعف اقتدار خانواده سنتی، از مهمترین دلایل همسرکشی در جامعه است. اقتدار سنتی خانواده، باورهای سنتی را در جامعه ترویج میداد که متاسفانه این عوامل در چند سال اخیر رو به ضعف گذاشته و چون تحولات اجتماعی در جامعه رخ داده است، امروزه خانواده سنتی اقتدار خودش را از دست داده و حاکمیت پدرسالارانه ضعیف و در اجتماع کمرنگ شده است. در گذشته از زن به عنوان ضعیفه نام برده میشد و زن را در ردیف بچهها میدانستند، به تدریج که زنان همپای مردان به تحصیل روی آوردند و اقتدار پیدا کردند، از این نقش خارج شدند.» او میافزاید: «جامعه ما امروزه در حال تغییر ماهیت از سنتی به مدرن است و در این گذار، انواع و اقسام خشونت افزایش پیدا کند. معمولا در این شرایط قتل، خودکشی، کودکآزاری، همسرآزاری و همسرکشی افزایش پیدا میکند. ما از جایگاه سنتی خود کنده شده و هنوز جایگاه جدید خودمان را پیدا نکردهایم به همین دلیل دچار آسیبهای اجتماعی فراوانی شدهایم. این آسیبها باز هم افزایش پیدا میکند مگر اینکه مردم به حقوق اجتماعی خودشان احترام بگذارند.» دکتر مدنی یادآوری میکند: «زنانی که دست به قتل همسرانشان میزنند، معمولا در معرض خشونت هستند و به تدریج به دنبال موقعیتی میگردند که از همسرشان انتقام بگیرند. مساله دیگر، بیکاری مردان است؛ اگر ضعف اقتصادی شوهر ادامهدار شود و نتواند هزینههای زندگی را تامین کند، به مردی منفی تبدیل میشود. معمولا زنان با همسرانشان سازگارند اما اگر همسر به آنها خشونت نشان دهد، احتمال خشونت زن علیه مرد افزایش مییابد. یکی دیگر از مسایل، خیانت شوهر به زن است که در این صورت مرد نیازهای جنسی همسرش را برآورده نمیکند و این موضوع باعث به وجود آمدن خشونت در محیط خانواده میشود.» دکتر مدنی میگوید: «معمولا بروز خشونت علیه مردان در جوامعی رخ میدهد که سلطه مردان خیلی زیاد و فرصت جدایی و طلاق کم است. بررسیهای انجامشده نشان داده است در جوامعی که زنان به راحتی میتوانند از همسرشان جدا شوند و زندگی جدیدی را شروع کنند، طبعا نیازی به خشونت و قتل همسر نیست. همسرکشی بیشتر در جوامعی اتفاق میافتد که سلطه مردان بیشتر و امکان جدایی همسران از هم یا وجود ندارد یا کم است.» به گفته وی، قتل یکباره اتفاق نمیافتد بلکه عواملی وجود دارد که خشونت را ادامهدار میکند، مثلا ازدواج در سنین پایین و ازدواج تحمیلی باعث میشود شخص یک نوع خشونت دائمی داشته باشد و در یک موقعیت خاص، خشم ناگهانی را که با ناتوانایی در کنترل اعصاب است، نشان دهد. عامل دیگر، حسادت زن است که باعث به وجود آمدن خشونت در جامعه میشود.
شیوههای ارتکاب
این جامعهشناس در مورد شیوههای کشتن همسر میگوید: «معمولا شیوههای کشتن همسر مختلف است؛ ضربه زدن بیشترین آمار را به خود اختصاص میدهد. این ضربه ممکن است بهوسیله چوب و آهن زده شود، یا پرت کردن، آتشزدن، دارزدن، خفه و مسموم کردن باشد. در جاهایی که این خشونتها به قدرت بدنی نیاز دارد، بیشتر مردان و جاهایی که کمتر به قدرت بدنی نیاز است، زنان مرتکب جرم میشوند مانند آتش زدن و مسموم کردن. زنان به دلیل شرایط جسمانیشان برای قتل همسرشان به همدست نیاز دارند زیرا خودشان به تنهایی نمیتوانند این کار را انجام دهند و جنازه را حمل کنند. معمولا بعد از قتل، همدست که به دلیل رابطه خیانتآمیزی که داشتهاند، دست به قتل زده، دستگیر میشود.»
ریشههای روانی ماجرا
دکتر زهرا یداللهی، پژوهشگر انستیتو روانپزشکی تهران، در پاسخ به این پرسش که آیا زمینه روانی خاصی در افرادی که دست به قتل میزنند، وجود دارد یا نه، میگوید: «در کشور ما خودکشی و دیگرکشی حالت خاصی دارد بهطوری که فرد یکباره دچار حالت جنون و عصبی و تحریکپذیری میشود و احساس میکند حتما باید کاری انجام دهد، بنابراین خیلی وقتها ممکن است قتل یکباره انجام شود و زمینهای روانی وجود نداشته باشد. مساله دیگر و آنچه در درمانگاهها و اورژانسهای بیمارستانها شاهد آن هستیم، مصرف مواد، شیشه و مواد محرک است که باعث میشود فرد دچار شک و بدبینی شود و بیندیشد که همسرش به او خیانت میکند.» این روانپزشک تصریح میکند: «معمولا اشخاصی که مواد مصرف میکنند، دچار جنون آنی میشوند و به همسر یا یکی از بستگان و فامیل حمله میکنند. البته ممکن است شخص به بیماری روانی مبتلا باشد و شک و بدبینی زیادی به همسر خود داشته باشد و فکر کند طبق شواهد و دلایل، همسرش حتما به او خیانت میکند که این مساله شیوع کمتری دارد. مشکل این است که ما در جامعه کنترل خشم را یاد نمیگیریم در حالی که باید از بچگی این مهارت را آموخت. کودکان ما یاد نمیگیرند که مسایل و مشکلاتشان را حل کنند پس وقتی که بزرگ میشوند و ازدواج میکنند، به دنبال یک مشاجره خانوادگی کارشان به دعواهای شدید و درنهایت قتل میکشد.»
دکتر یداللهی میافزاید: «معمولا افراد سایکوپات (ضدجامعه) قتلها را از قبل برنامهریزی میکنند و با نقشه، فرد را از بین میبرند.» او در پاسخ به این پرسش که کودکانی که شاهد قتل پدر و مادرشان هستند، دچار چه مشکلاتی میشوند، میگوید: «بهطور کلی در قتل، خودکشی و دیگرکشی، همیشه عارضه متوجه فردی نیست که از بین رفته بلکه سایر افراد خانواده بهخصوص کودکان بسیار آسیب میبینند و باید یک ارزیابی کامل روانشناختی روی آنان انجام شود، در غیر این صورت عارضه جدیای برایشان پیش میآید.» دکتر یداللهی به خانوادهها توصیه میکند اگر در خانواده زمینه شک و بدبینی وجود دارد، مسایل تحریککننده را کاهش دهند، تماسهای تلفنی را کمتر کنند و از بحث و جدل بیمورد بپرهیزند زیرا بیمار بدبین به بحث و جدل حساس است و فکر میکند حتما مسالهای بوده که بحث و جدل میشود.»
انگیزه?های پیدا و پنهان
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در مورد انگیزههای همسرکشی به خبرنگار ما می?گوید: «برای پدیده همسرکشی، انگیزههای زیادی وجود دارد اما آستانه تحمل افراد در وقوع این جرم بسیار مهم است. افرادی که آستانه تحمل بالایی دارند، به ندرت به اینگونه اعمال دست میزنند اما کسانی که آستانه تحملشان پایین است، بر اثر خشونت و عصبانیت درگیر میشوند و خیلی از این درگیریها میتواند منجر به نقص عضو، ضرب و جرح و درنهایت قتل شود. پس اگر سیستم آموزشی بتواند کاری کند که رفتارهای صحیح برخورد با مسایل زندگی را به افراد و فرزندان ما یاد بدهد، قطعا افراد برخوردهای مناسب انجام میدهند و آستانه تحمل بالاتری خواهند داشت.» سرهنگ کارآگاه آریا حاجی?زاده یادآور میشود: «یکی دیگر از انگیزههای همسرکشی، اعتیاد و مصرف موادمخدر است. مصرف موادمخدر فرد را تندخو و کمحوصله میکند. معمولا فرد معتاد پس از مدتی کار و قدرت تامین معیشت زندگی را از دست میدهد و دست به آزار همسر و فرزندانش میزند. بسیاری از معتادان برای تامین پول مواد خود وسایل زندگی را میفروشند و زمانی که همسرشان مقاومت میکند، با او به مشاجره میپردازند و بعضی از این مشاجرهها به قتل میانجامد. این قتل ممکن است ناغافل و براساس یک تصمیم آنی انجام شود.»
وی ادامه میدهد: «معمولا زمانی زنی دست به قتل شوهرش میزند که آزار و اذیتهای زیادی از همسرش دیده یا آنکه مرد جلوی آزادیهای مشروعش را گرفته باشد. البته در بعضی از موارد هم زنان خواهان آزادیهایی هستند که مرد با آنها مخالف است. نمیتوان گفت همهچیز حق یا ناحق است، این قانون است که این مسایل را مشخص میکند. آموزههای دینی ما سرمنشأ تمام قانونهاست و اگر افراد جامعه از این آموزههای دینی تبعیت کنند، قطعا بسیاری از مسایل حل خواهد شد. گاهی مرد در زندگی خلأهایی برای زن ایجاد میکند و این مساله باعث انحراف زن میشود. زن میخواهد راحت زندگی کند و کمبودهایش برطرف شود پس باید مرد را که نقش اهرم فشار را دارد، از سر راه بردارد.» او میگوید: «معمولا آقایان همسر خود را خفه میکنند یا با چاقو به قتل میرسانند در حالی که خانمها از سم استفاده میکنند و همیشه در قتلهایی که خانمها انجام میدهند، پای نفر سومی هم در میان است که معمولا مذکر است. خانمها چون عاطفی هستند، شاید بتوانند همسر خود را مسموم کنند اما با توجه به توان جسمی قادر به کشتن او نیستند، از این رو معمولا از فرد دیگری کمک میگیرند.» سرهنگ حاجیزاده با بیان اینکه بسیاری از مردانی که دست به قتل همسرشان میزنند مسایل اخلاقی را مطرح میکنند، میافزاید: «ادعای فرد تعیینکننده نیست بلکه این تحقیقات پلیس و قضایی است که مشخص میکند این حرف و ادعا صحت دارد یا نه؟» او در مورد راهکارهای پیشگیری از خشونت خانوادگی میگوید: «همسران باید در مشاجرهها کوتاه بیایند و مشاجره را تمام کنند و اگر مشکلی در زندگی آنها وجود دارد که قادر به حل آن نیستند، به مقامات قضایی و دادگاههای خانواده مراجعه کنند. خانمها به دلیل اینکه همسرانشان به حرفهایشان گوش نمیدهند، به دیگران پناه میبرند و عقدهگشایی میکنند. با این کار، پای افراد بیگانه به حریم خانواده باز و همین مساله باعث میشود دیگران در مسایل زندگیشان دخالت کنند. در خیلی از زندگیها مسایل و مشکلاتی وجود دارد که خانمها میتوانند برای حل آنها به مراکز مشاوره دادسراها و کلانتریها، مراجعه کنند و بدون پرداخت پول، مشاوره کنند.»
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی
فرزاد سلحشور 0616-638-0922