عوامل خطر ساز و محافظت کننده در سوء مصرف و وابستگی به مواد(مشاوره تلفنی09226380616)
عوامل خطر ساز و محافظت کننده در سوء مصرف و وابستگی به مواد
تبیین سوء مصرف و وابستگی به مواد از دیدگاه عوامل خطرساز و محافظتکننده از این جهت سودمند است که افقی نو در برنامههای پیشگیری اولیه بازمیگشاید و هزینههای سرسامآور درمان اختلالات مربوط به سوء مصرف و وابستگی را به میزان زیادی کاهش میدهد.
عوامل خطرساز ویژگیها یا اتفاقاتی هستند که اگر در شخصی وجود داشته باشند، کمتر احتمال دارد که او به اختلال یا بیماری معینی مبتلا شود.عامل خطرساز محافظتکننده در دو قطب یک پیوستار قرار دارند.
داشتن عوامل خطرساز به این معنی نیست که حتماً فرد به یک اختلال مبتلا میشود، بلکه احتمال خطر در این فرد افزایش مییابد. همینطور وجود عوامل محافظتکننده به این معنی نیست که حتماً فرد به یک اختلال مبتلا نمیشود بلکه احتمال مصونیت در مقابل بیماری برای فرد افزایش مییابد.عوامل خطرساز و محافظتکنندهٔ بیشماری برای سوء مصرف و وابستگی به مواد وجود دارد قبل از برشمردن این عوامل، ویژگیهای آنها در زیر آمده است:
۱ـ افزایشی عمل میکنند. به این معنی که عوامل میتوانند با همدیگر جمع شدن آنها احتمال خطر یا مصونیت افزایش مییابد. مثلاً وجود افسردگی و اضطراب و دسترسپذیری به مواد در یک شخص احتمال خطر سوء مصرف را در او افزایش میدهد.
۲ـ از نظر کمیت و کیفیت متفاوتند. به این معنی که هریک از عوامل خطرساز و محافظتکننده به لحاظ کیفیت و کمیت با همدیگر فرق دارند مثلاً کیفیت و چگونگی اضطراب از افسردگی متفاوت است.
۳ـ اهمیت آنها در اشخاص یا گروهها متفاوت است. در اشخاص یا گروههای نژادی ممکن است این عوامل به شکل متفاوتی عمل کننده مثلاً در گروهی دسترسپذیری به مواد اهمیت بیشتر داشته باشد. در حالی که در گروه دیگری نداشتن نگرشهای مذهبی به عنوان عامل خطرساز عمده عمل میکند.
۴ـ تأثیرشان در زمانهای مختلف در چرخه زندگی متفاوت است. این عوامل بسته به اینکه فرد در چه سنی به سر میبرد و چه دورانی را پشت سر میگذارد به لحاظ تأثیر و خطرزایی یا محافظتکنندگی متفاوت هستند.
۵ـ اهمیت آنها در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و پیامدهای مرتبط با آن متفاوت است. هریک از عوامل خطرساز و محافظت کننده میتوانند در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و متفاوت عمل کنند و پیامدهای متفاوتی داشته باشند. مثلاً افسردگی به عنوان یک عامل خطرسازی می تواند شروع مصرف مواد را در فرد به نحو خاصی ایجاد کند و پیامدهای متفاوتی برای فرد باعث شود.
۶ـ این عوامل میتوانند در معرض تغییر قرار گیرند. به این معنی که با مداخلات پیشگیرانه میتوان افسردگی با اضطراب را در افراد یا جمعیتی خاص کاهش داد و از این طریق احتمال خطر را کاهش داد. همینطور در افراد میتوان عوامل محافظت کننده مثل نگرشهای مذهبی، مهارتهای مقابلهای را افزایش داد و احتمال مصونیت را بیشتر کرد.در زیر به عوامل خطرساز و محافظت کننده در سوءمصرف و وابستگی به مواد اشاره میشود.
● عوامل مخاطره آمیز:
▪ دوره نوجوانی
▪ استعداد ارثی
● صفات شخصیتی:
▪ صفات ضد اجتماعی
▪ پرخاشگری
▪ اعتماد به نفس پایین
● اختلالات روانی:
▪ افسردگی اساسی
▪ فوبی
● نگرش مثبت به مواد:
▪ موقعیتهای مخاطرهآمیز:
▪ ترک تحصیل
▪ بیسرپرستی
▪ ثیر مثبت مواد بر فرد
▪ دوره نوجوانی: مخاطرهآمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دورهٔ نوجوانی است. نوجوانی دورهٔ انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است.در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود میرسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال میبرد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزش های جدید خود دارد. مجموعهٔ این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد مینماید.
▪ ژنتیک: شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تأثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن میباشد که تعیین کنندهٔ تأثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطرهآمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالات شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالات یادگیری.
▪ صفات شخصیتی: عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیشبینی کنندهٔ احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر میکنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهدهٔ انطباق، کنترل یا ابزار احساسات دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب برنمیاید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید به استقلال،صفات ضد اجتماعی، پرخاشگری شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولاً از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیمگیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
▪ اختلالات روانی: در حدود ۷۰ درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالات دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایعترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی ـ جبری، اختلال مانیک، مانیا، اسکیزوفرنیا.
▪ نگرش مثبت به مواد: افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
▪ موقعیتهای مخاطرهآمیز فردی: بعضی از نوجوانان و جوانان درموقعیتها یاشرایط قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار میدهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجونی، ترک تحصیل، بیسرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده میکند.
▪ تأثیر مواد بر فرد: این متغیر وقتی وارد عمل میشود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تأثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی مادهٔ مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تأثیر مواد بر فرد مصرف کننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تأثیر مواد و مواد دیگری که همزمان مصرف شدهاند، مواد مختلف نیز تأثیرات متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند، مثلاً: هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد میکند.
▪ عوامل مربوط به خانواده: خانواده اولین مکان رشد شخصیت، تشکیل باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوه بر اینکه، محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژی است، منبعی برای تنش، مشکل و اختلال نیز میباشد. ناآگاهی والدین، ارتباط ضعیف والد و کودک، فقدان انضباط در خانواده، خانوادهٔ مشتنج یا آشفته و از هم گسیخته، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاریها مانند سوء مصرف مواد را افزایش میدهد. همچنین والدینی که مصرف کنندهٔ مواد هستند باعث میشوند فرزندان با الگوبرداری از رفتار آنان، مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقی کرده، رفتار مشابهی پیشه کنند.▪ تأثیر دوستان: تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد بدنبال تعارف دوستان رخ میدهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعدکنندگان مواد برای گرفتن تایید رفتار خود از دوستان، سعی میکنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. گروه "همسالان" به خصوص در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار مؤثر هستند. بعضی از دوستیها، صرفاً حول محور مصرف مواد شکل میگیرد نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایی که مواد مصرف میکنند، بسیار آسان است. هرچه پیوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد، احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر میشود.
▪ عوامل مربوط به مدرسه: از آنجا که مدرسه بعد از خانواده، مهمترین نهاد آموزشی و تربیتی است، میتواند از راههای زیر زمینهساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:
بیتوجهی به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در مدرسه، استرسهای شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت معلمان و مسئولان بهنگام نیاز عاطفی و روانی زمان بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان.
● عوامل مربوط به محل سکونت: عوامل متعددی در محیط مسکونی میتواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد می شود:
فقدان ارزشهای مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل کاذب، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیهنشینی از جمله این عواملند.
مشخصات فردی و عوامل محیطی بخشی از علل اعتیاد هستند و بخش دیگر را بازارهای بینالمللی مواد و عوامل اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بر جامعه تشکیل میدهند. این عوامل عبارتند از:
▪ قوانین: فقدان قوانین جدی منع تولید، خرید و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور وارزانی آن میشود.
▪ بازار مواد: میزان مصرف مواد، با قیمت آن نسبت معکوس دارد. هرچه قیمت مواد کاهش یابد، تعداد افرادی که بتوانند آن را تهیه کنند افزایش مییابد. همچنین سهلالوصول بودن مواد به تعداد مصرفکنندگان آن میافزاید.
▪ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی: در جوامعی که مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقی نمیشود، بلکه جزئی از آداب و سنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخص و وسیلهٔ احترام و پذیرایی است، مقاومتی برای مصرف مواد وجود ندارد و سوءمصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد.
▪ کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی، تفریحی: کمبود امکانات لازم برای ارضای نیازهای طبیعی روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان از قبیل کنجکاوی، تنوع طلبی، هیجانخواهی، ماجراجویی، مورد تأیید و پذیرش قرار گرفتن و کسب موفقیت بین همسالان، موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد وعضویت در گروههای غیر سالم میشوند.
▪ عدم دسترسی به سیستمهای خدماتی، حمایتی، مشاورهای و درمانی: در زندگی افراد، موقعیتها و مشکلاتی پیش میآید که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار میدهد. فقدان امکانات لازم یا عدم دسترسی به خدماتی که در چنین مواقعی بتواند فرد را از نظر روانی، مالی، شغلی، بهداشتی و اجتماعی حمایت نماید، فرد را تنها و بیپناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعی رها میکند.
▪ توسعهٔ صنعتی جامعه، مهاجرت، کمبود فرصتهای شغلی و محرومیت اقتصادی ـ اجتماعی: توسعهٔ صنعتی، جوامع را به سمت شهری شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق میدهد. مهاجرت باعث میشود تا فرد، برای اولین بار، با موانع جدیدی برخورد نماید. جدایی از خانواده، ارزشهای سنتی و ساختار حمایتی قبلی به تنهایی، انزوا و ناامیدی فرد میانجامد. کم سوادی، فقدان مهارتهای شغلی، عدم دسترسی به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تأمین نیازهای حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقاء، فرد را به مشاغل کاذب یا خرید و فروش مواد میکشاند و یا برای انطباق با زندگی سخت روزمره و شیوهٔ جدید زندگی به استفاده از شیوههای مصنوعی مانند مصرف مواد سوق میدهد.
▪ عوامل شخصیتی: داشتن اعتماد به نفس بالا و مهارتهای اجتماعی، علاوه بر کاهش استرسهای محیطی ناشی از ارتباط با دیگران، باعث توانایی مقاومت در مقابل خواستههای خلاف دیگران و اصرار دوستان برای مصرف میشود. همچنین مهارتهای انطباقی موجب میشود که فرد هنگام برخورد با استرس، برای حل مشکلات و تطابق با آن از شیوههای مناسبی استفاده نماید.
▪ باورها وارزشها: اعتقادات و باورهای راسخ دینی و مذهبی، فرد را در مقابل مصرف مواد محافظت میکند. نگرش منفی به مواد، شامل باور به اعتیاد آور بودن و اثرات تخریبی مواد، احتمال مصرف آن را کاهش میدهد.
موفقیتها: موفقیتهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی با افزایش اعتماد به نفس، ایجاد ثبات و هدفمندی در مسیر زندگی و کسب حمایتهای لازم، فرد را از خطر مواد مخدر حافظت مینماید.
▪ داشتن خانوادهای سالم و همبسته: پیوند و تعامل مثبت بین فرد و والدین از سنین کودکی موجب ارضای نیازهای عاطفی ـ روانی کودک میشود. این افرد، با تجربهٔ روابط منطقی و قابل پیشبینی، کمتر دچار انحرافات شخصیتی میشوند و مهارتهای گوناگونی را که لازمهٔ برقراری روابط سالم بین فردی و اجتماعی است میآموزند و با داشتن حس تعلق و وابستگی، کمتر احساس تنهایی و انزوا نموده و به دامن اعتیاد کشیده نمیشوند.
▪ هشیاری و حمایت خانواده، مدرسه و اطرافیان: هشیاری و آگاهی والدین از خطر مصرف مواد مخدر و احتمال اعتیاد فرزندان، کنترل و مراقبت کافی و تأمین حمایت و راهنمایی لازم از طرف خانواده، مدرسه، اطرافیان و دوستان سالم و صمیمی، به هنگام نیاز، احتمال مصرف مواد و یا سوء مصرف و اعتیاد را کاهش میدهد.
▪ ضد ارزش بودن مصرف مواد: در محیطها و جوامعی که به وضوح هرگونه مصرف مواد نهی میشود و اعتبار موقعیت فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی افراد مصرف کننده تنزل مییابد، نگرش منفی افراد به مواد کاهش شیوع اعتیاد میانجامد.
▪ دسترسی به خدمات: دسترسی به خدمات حمایتی (هنگام بروز مشکلاتی مانند بیسرپرستی و از دست دادن شغل)،خدمات مشاورهای (هنگام بروز مشکلات عاطفی یا اتخاذ تصمیم مهم) و خدمات درمانی (برای بیمارانی که تمایل به ترک اعتیاد دارند)، موجب میشود تا عوامل مخاطرهآمیزی که فرد ممکن است در طی زندگی با آنها روبرو شود، تشدید نشده و یا ازمان نیابند.
▪ عدم دسترسی به مواد: هر قدر مواد در محیط زندگی فرد نایابتر و یا گرانتر باشد، احتمال مواجهه و مصرف کاهش مییابد.
مرکز روانشناختی و مشاوره انتخاب
تلفن هماهنگی جهت تعیین وقت قبلی:
0616-638-0922 فرزاد سلحشور